تنهاییام

عشق یعنی (1)

عشق یعنی ...
گفتم که دلم سمبوسه می خواد . رفته دور دنیا رو گشته و یه نون فانتزی فروشی پیدا کرده . میگه برم ببینم سمبوسه داره ؟ میره و وقتی طول میکشه برگرده ، می دونم که موفق شده . میاد و دوتا سمبوسه به من میده و دوتا برای خودش . سمبوسه ها رو که میخوریم ، دو تا پیراشکی هم درمیاره ... میگم پیراشکی رو نمیخورم و میزارم برای فردا صبحانه . اما دلم آب میخواد . بغل دستمون یه پروتئینیه ، میگم به نظرت آب داره ؟ میگه آره فکر کنم . بعد با سه گاز پیراشکی رو تموم میکنه . میگم هول نشو . همش مال خودته ! میگه منو باش ! دارم زود می خورم که برم زودتر برات آب بگیرم . به نظرم عشق ینی همین . ینی از خودت بگذری بری یکی دیگه ...
  • یه بنده خدا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی